جمعه پنجم آبان ماه 1391. پس از مدتها فرصتی پیش آمد برای بازدید مجدد از تخت جمشید. در نگاه اول همه چیز مثل قبل بود! حفاری های گاه و بیگاه و تل خاک پراکنده در هرجا، سختی رسیدن به آرامگاههای واقع در کوه رحمت بدون هیچ پلکان یا راه دسترسی و موزه ای که ماههاست به بهانه تعمیرات تعطیل است اما اثری از فعالیت در آن دیده نمی شود و بازدید کنندگان فقط با قیمانده آثاری را که به درد موزه های سایر کشورها نمی خورده می توانند ببینند که هر روز زیر باد و باران و آفتاب فرسوده تر می شوند. اما نگاهی دقیقتر به نقش برجسته ها و سنگ نوشته ها چیزی هولناکتر را نشان میدهد. گلسنگهایی که به سرعت در تخت جمشید گسترش می یابند و همه چیز را در خود میبلعند.نمایی نزدیک از این گلسنگهای مخرب را می توانید ببینید:
گلسنگها نقش مهمی در تولید خاک دارند به این ترتیب که گلسنگها در طبیعت بر روی سنگ ها و صخره ها رشد و نمو می کند و به مرور زمان طی فعل و انفعالاتی آن را به خاک تبدیل می کنند. (منبع)
تصاویر زیر خود گویای عمق فاجعه هستند. از نقش شیر و گاو معروف تخت جمشید، تا نمایندگان سایر کشورها در حال حمل هدایا، تا سروهای مقدس، سربازان گارد جاویدان و حتی کتیبه ها میخی.