دلنوشته ها؛ مکانی برای فریاد زدن آزادی

مِی 26, 2013

شاهین نجفی و اپوزسیون بی بخار!

Filed under: فرهنگی,سیاسی — دلنوشته ها @ 4:02 ب.ظ.
Tags:

ترانه جدید شاهین نجفی با شعری زیبا از خود شاهین، به زیبایی اپوزسیون بی بخار ما رو که هیچ آبی ازش گرم نمیشه و با این وضعیت امیدی هم نمیشه بهش بست به تصویر میکشه. اپوزسیونی که یا دنبال ماله کشی دینی هست یا انگار همیشه مست و دائم الخمر یا نئشه و خماره، یا دنبال عشق و حال و یک کلمه حرف به درد بخور ازش شنیده نمیشه. شاهین به گفته خودش یک گله آدم رو با این شعر به باد داده! آدمایی که شاید دل خیلیا ازشون به خاطر حرفها و کارهای نسنجیده یا اشتباهشون پره و شاهین به زیبایی اونا رو به چالش کشیده. شاید به همین دلیله که شعرش به دل میشینه.

در ادامه متن شعر و لینکهای مختلف دانلود یا پخش ترانه آمده.
یوتیوب
بیا تو
برگ موزیک
sound cloud

صفحه شخصی شاهین نجفی در فیسبوک

یه چیزایی میگم که دل می خواد با ما / مث تو رو خوابوندیم زیاد با ما
یه گله با این شعر میرین به باد با ما / پس با ما بد نباش اوسِتاد با ما

یه شب نئشه مئشه منو دکتر سروش/ گنجی چت ،قاطی خورد، بالا آورد روش
من و کدیورم ریز سه تا خط رفتیم و / بهنود بالا رفت به سلامتی گوگوش
یکی بود مزه می خورد و مزه می پروند / نخورده چک پری کردم سر و روشو
مهاجرانی ریز نقش تل و می اومد و / سازگاراهم داد می زد علف من کوش

مخملبافم تو دبلیو سیو کسی ندید /دیدیم پسر کوچیکه ی سروش، دباغ رسید
ننشسته دیدم که یهو دس تو جیب کرد / عبدی گفت جا تیزی دیالوگ کن مرد
تاپاله خیر سرت مثلا درس خوندی /جنتی بیشتر از تو می فهمه کمبی
آقا چالنگی ملس تو حال خودش بود/ ابهتش لامصب میگیره آدمو

حالا من و مجید و شهریار دس به کاریم / ریز تو قلیون سروش وید میزاریم
کشید یه پک دو پک سه پک رفت هوا/ گفت کجا بودم گفتم سر اسپینوزا
بعد دو خط رو مولوی و حافظ اسکی کرد / یه پک دیگه زد رو هابر ماس چت کرد
گفتم دکی بیخی تو رو جون مولا / یه دهن واسه ما بیا از بانو حمیرا

آخ خوند واسه ما از خاطرات شمالو/ آخ گف واسه ما از شاه و عشق و حال و
تازه می خواست از انقلاب بکنه یادی / دیدیم در زدن کی اومد؟ شیرین عبادی
نوبل به دست تو کار حقوق حشر و /یه دس دیگه تو دس مجتبی واحدی
دکی نوریزاده غرق چت و چش دوخته/ قربونش بشم تپل پدر سوخته

گفتم دکی دولکی تو دس و بال ِ،مام بیایم /گفت یه لحظه بمون من ا این بیشتر می خوام
گفتم احمد از تو اتاق صدا مدا میادا/ حاجی سوتی نده خاله حقیقت جوئه دادا
کف کردم رفتم ببینم از دور / دیدم با علی افشاری تو بحث ناجور
گفتم صلوات بفرستیم و بخندیم/از من و شما آبی گرم نمیشه هیچ جور

یه چیزایی میگم که دل می خواد با ما /مث تو رو خوابوندیم زیاد با ما
یه گله با این شعر میرین به باد با ما / پس با ما بد نباش اوسِتاد با ما

164988_10151446524358174_349513550_n

مِی 30, 2012

اسلام خوب است اما برای بقیه!

Filed under: فرهنگی,مذهبی — دلنوشته ها @ 5:20 ب.ظ.
Tags:

(علی شریعتی به همراه همسر و خانواده)

قابل توجه کسانی که میخوان حجاب نداشتن زن دکتر شریعتی رو به روشنفکری ایشون نسبت بدن: با توجه به اینکه دکتر شریعتی از مبلغین اسلام در بین نسل جوان کشور بود و خود رو حامی و مدافع اسلام نشون میداد تناقض بین احکام صریح اسلامی با نطریات دکتر چه دلیلی داره به جز اینکه اسلام خوب است اما برای بقیه؟! به عنوان نمونه:

امام صادق:«سزاوار نیست زن مسلمانی، لباسی بپوشد که بدن وی را نمی‌پوشاند»

امام علی :زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»( مجمع البیان، ج7)

حضرت آيت الله صافي: اصل وجوب حجاب في الجمله از ضروريات اسلام است و منكر آن مرتد است، ولي بي‎اعتنايي به آن با عدم انكار وجوب آن باعث فسق است.

حضرت آيت‌الله بهجت: بي‌اعتنايي به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.

امام خميني: آنها كه زن‌ها را مي‌خواهند ملعبه‌ي مردان و ملعبه‌ي جوانان فاسد قرار بدهند، جنايتكارند. زنها نبايد گول بخورند. زن گمان نكند اين مقام زن است كه بزك كرده بيرون برود، با سر باز و لخت؛ اين مقام زن نيست، زن بايد شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربي انسان است.

مِی 14, 2012

نظر امام شیعیان درباره ایرانیها + سند

Filed under: فرهنگی,اجتماعی — دلنوشته ها @ 5:22 ب.ظ.

امام صادق:
«ما از تبار قريش هستيم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما عجم ها(فارسها) هستند. روشن است که هر عربي از هر عجمی بهتر و بالاتر؛ و هر عجمی از دشمنان ما هم بدتر است؛ عجمها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد؛ زنانشان را به فروش رسانيد و مردانشان را به بردگي و غلامي اعراب گماشت.
(منبع: سفينه البحار و مدينه الحکم و الاثار ؛ صفحه ۱۶۴، نویسنده: شیخ عباس قمی)»

ممکنه عده ای ادعا کنند که این حدیث سند ضعیفی داره و صحیح نیست، اگر اینطوره پس چرا شیخ عباس قمی این حدیث رو در کتابش نقل کرده؟ یعنی شما بهتر از این عالم بزرگ شیعه میفهمید؟! بخشی از زندگینامه شیخ عباس قمی:

«شیخ عباس قمي پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد.»

یعنی این آقا تخصصش همین چیزی بوده که بعضیها میخوان زیر سوال ببرن!

درباره کتاب مورد بحث هم در زندگینامش گفته شده:

«در سال ۱۳۴۰ ه‌.ق (۱۳۰۰ ه‌.ش)  برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد و در همین ایام یعنی سال ۱۳۴۴ ه‌.ق، مهمترین کتاب حدیثی ایشان یعنی سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار – که فهرست موضوعی تفصیلی برای احادیث کتاب عظیم و بیش از صد جلدی بحار الانوار تالیف علامه مجلسی است – پس از سالها تلاش شبانه روزی مولف در دسترس علاقمندان قرار گرفت و به این ترتیب می توان گفت او به کتاب عظیم بحار الانوار حیات مجدد بخشید و مبلغان را در دفاع از اسلام به سلاحی کاری مجهز نمود. شيخ عباس قمي در این کتاب علاوه بر فهرست احادیث و آیات قرآن، گاه به بیان مطالب مهم و تحقیقات ژرفی نیز اهتمام ورزیده و علاوه بر این شرح حال مختصری از مشاهیر و بزرگان علمای شیعه و سنی و حتی برخی از شعرا و ادیبان را نیز ضمیمه کرده است. اما البته مزیت اساسی این کتاب آن است که مولف، همه آداب ظاهری و باطنی نقل حدیث را از قبیل پاکیزیگی ظاهر و باطن و خلوص نیت و پرهیز از اغراض مادی رعایت نموده است.»

یعنی شما از استاد حوزه علمیه قم بیشتر می فهمید که سندیت حدیث رو زیر سوال میبرید؟؟؟ یعنی ایشون این همه روی این کتاب زحمت کشیده اما حدیثاش دروغه؟؟؟
تصویری از صفحه کتاب حاوی این حدیث:

ژانویه 26, 2012

تخریب نقش برجسته زن ایران باستان و رونق نظرگاه خضر نبی!

Filed under: فرهنگی,علمی — دلنوشته ها @ 5:54 ب.ظ.
Tags: , , , ,

لطفا این مطلب را جهت جلوگیری از تخریب این اثر منتشر کنید.

برم دلک در ده کیلومتری شرق شیراز با سه نقش برجسته از زمان ساسانیان، بخشی از آثار به جا مانده از قصر ابونصر در همان نزدیکیست. این نقش برجسته یکی از معدود نقش برجسته هایی است که تصویر یک زن در آن دیده می شود و متاسفانه در حال نابودی است. برای رفتن به آنجا هیچ تابلویی شما را راهنمایی نمی کند. نقش ها بر روی دیواره سنگی کوهی در نزدیکی جاده کنده شده اند اما کارخانه ای متروکه  بعد از انقلاب بین جاده و نقش ها ایجاد شده و آنها را کاملا مخفی کرده است.

اولین بار کاملا اتفاقی آنها را دیدم. تابلویی نقشها را چنین معرفی می  کرد:

«نقوش برجسته برم دلك ، سه نقش برجسته حجاري شده در بدنه اين كوه متعلق به دوره ساسانيان است كه نقش اول يكي از شهرياران ساساني ، نقش دوم بهرام دوم و نقش سوم شاپور اول است.اين اثر در تاريخ 15/10/1310 به شماره 71 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.»

اما چند روز قبل که برای بار دوم به آنجا رفتم دیگر اثری از این تابلو نبود! تنها خاکروبه و نخاله های ساختمانی محوطه اطراف را پوشانده بودند.

از آنجایی که هیچ حفاظ یا حصاری دور این نقشها نیست کسانی هم که قبلا از این محل بازدید کردن این آثار رو بی نصیب نذاشتن، افرادی مثل جواد، جمال، جلال و …

در نقش برجسته سمت چپ شخصیت مردانه فاخری با دست راست در حال دادن چیزی به یک زن است، که نوارهای شاهانه آویخته از دیهیم او گواهی می دهند که او هم یک شاهزاده است. احتمالا نرسه کوچک ترین پسر شاپور اول به برادرزاده اش اردشیرآناهید یک گل نیلوفر(انار) به نشانه تبریک و موافقت ازدواج و فرمانروایی می دهد. در ادامه تصاویر دیگری از این مجموعه را می توانید ببینید.

اما در دو کیلومتری این منطقه، محلی قرار دارد که تابلوهای سبزرنگ متعددی از چند کیلومتری شما را به رفتن به آن دعوت می کند؛ نظرگاه خضر نبی! دقت کنید: نظرگاه نه قدمگاه! قدمگاه یعنی شخص مورد نظر زمانی قدم به آنجا گذاشته اما معنی نظرگاه چیست؟! آن شخص به آن محل نگاه کرده؟! آنجا مورد توجه اوست؟ چه مدرک و سندی در این زمینه وجود دارد؟

با کنجکاوی زیاد به طرف این محل مقدس! می روم. تپه سنگی کوچکی وسط یک محله از دل زمین بیرون آمده و همه جای آن آثار شمع دیده می شود! چسبیده به آن ساختمانی ساخته شده و داخل آن یک اتاق که در انتهای آن سنگ کاری سبزرنگی است که وسطش خالیست و بخشی از تپه سنگی از داخل آن پیداست. مردم یکی یکی وارد می شوند و بر آن سنگ نمایان از داخل اتاق دست می کشند و دعا میکنند! یک نوشته سبز رنگ از اداره اوقاف در کنار صندوق نذورات این محل توجهم را جلب میکند. این هم دلیل وجود این محل و توجیه اقتصادی ساخت و نگهداری از بنای آن!زنانی که روزی از بزرگان این کشور بودند و نقش آنان پس از هزاران سال بر پیکره کوهها استوار ایستاده است همکنون در پی امام زاده و قدمگاه و نظرگاهند.

صفحه ای هم سال قبل در فیسبوک برای حمایت از این نقش برجسته ها ایجاد شده است. لطفا از آن دیدن کنید.

برای بزرگتر شدن هر عکس روی آن کلیک کنید.

محل و موقعیت مکانهای معرفی شده در این مطلب را می توانید در تصویر گوگل ارث زیر ببینید:

موقعیت نسبت به شیراز

نقش برجسته ها و نظرگاه خضر در فاصله دو کیلومتری از هم

 لطفا این مطلب را جهت جلوگیری از تخریب بیشتر این اثر منتشر کنید.

نوامبر 25, 2011

نهایت ریاکاری

Filed under: فرهنگی,سیاسی — دلنوشته ها @ 3:07 ب.ظ.
Tags: , ,

به این عکس دقت کنید. آقای حائری برای عرض تسلیت به منزل آقای محسن رضایی تشریف بردند. نهایت ریا کاری در این عکس دیده میشه. پذیرایی از مهمون در اتاقی که خالی از همه چیزه و بعد منتشر کردن این عکس در سایتشون برای اینکه بگن آقای رضایی زندگی بسیار زاهدانه ای دارن. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام میز و صندلی که هیچ، حتی پول خرید یه فرش هم نداشتن و روی موکت نشستن. یه پشتی اضافی هم توی خونشون پیدا نمیشده که پشت سر خودشون بذارن و لابد اون پشتی هم که برای حائری گذاشتن از همسایه قرض گرفتن. اونوقت اجاره ماهانه هتل پسرشون در دبی نه میلیون تومان بوده!

سپتامبر 17, 2011

دانلود کتاب گزارش یک آدم ربایی

Filed under: فرهنگی,سیاسی — دلنوشته ها @ 9:26 ق.ظ.

میرحسین موسوی: اگر می خواهید از وضعیت من در اسارت خبردار شوید کتاب “گزارش یک آدم ربایی” اثر گابریل گارسیا مارکز را بخوانید.

لینک دانلود کتاب گزارش یک آدم ربایی

لینک صفحه فیسبوک مارکز که در آن از موسوی یاد شده است.

سپتامبر 14, 2011

فقر فرهنگی و سوء استفاده مذهبی

Filed under: فرهنگی — دلنوشته ها @ 3:11 ب.ظ.
Tags: , , , , , ,

آدم دردشو به کی بگه؟ اینا نتیجه خلا فرهنگی مردم ماست یا مزخرفاتی که صدها سال به اسم دین به خورد مردم ساده دادن و تا تونستن ازشون سوء استفاده کردن و میکنن؟

تصاویری که در ادامه میبینید مربوط به آرامگاه امام رضا در مشهده. اگه اونجا رفتید حتما دیدید که چطور ملت از سر و کول هم بالا میرن و همدیگه رو ناقص میکنن تا دستشون به ضریح برسه یا پولی داخلش بریزن. اما تصویر زیر از ضریح قدیمیه که الان در موزه حرم هست. به پولهای دورش دقت کنید! تازه آدمایی که میان موزه مثلا آدمای با سوادتر و با فرهنگتری هستن! هیچ کسی هم چیزی به کسایی که این کارو میکنن نداره یا نوشته ای در این زمینه اون اطراف نیست. خوب یه پول مفتیه که مردم میریزن و اونا هم جمع میکنن!

نمونه دیگه عکسی هست که از زیر یکی از صحن های حرم گرفتم. زیر همه صحنها (حیاطها) قبرستانهای بزرگی هست با قبرهای چند طبقه. قبرهایی از 40 یا 50 سال گذشته تا حالا. بشتابید! تا جا هست برید بخرید! چی از این بهتر! در جوار آقا! شفاعتش هم نصیبتون میشه! از عذاب الهی هم بخاطر وجود مبارک آقا خبری نیست! مفته مفته! قیمت هر قبر فقط بیست و پنج میلیون تومان! تا دلت بخواد هم حاج آقا و حاج خانوم پولدار هست که آخر عمری حاضره یه قرون به ورثش نرسه اما خیالش از بابت نکیر و مکنر و شب اول قبر راحت باشه! خوب چه بهتر از این. منبع درآمد به این خوبی! زمین الهیه رو هم نمیشه به این قیمت فروخت.

البته کیه که ندونه درآمد آستان قدس رضوی اونقدر هست که اینا براش رقمی نیست. اما خوب از همینش هم نمی گذردند. بعضی وقتها به این فکر میکنم که با این همه آدم ساده ای که چنین طرز فکرهایی دارن ما به کجا می رسیم؟ چاره کار چیه؟ شاید همه ما در این زمینه مسوولیم.

ضریح فولادی قدیمی در موزه حرم

پولهای پراکنده در اطراف ضریح قدیمی موجود در موزه حرم

تصویری پاناروما از یکی از قبرستانهای زیر صحن های حرم

وب‌نوشت روی WordPress.com.